زندگی نامه آیت الله سید عبد الحسین دستغیب
حضرت آیت الله شهید سید عبدالحسین از خاندان اصیل و روحانی هشتصد ساله دستغیب شیراز و از مفاخر جامعه روحانیت فارس بودند.
در عاشورای 1332 هجری قمری در شیراز متولد شدند. پدر ایشان مرحوم سید محمدتقی و جدشان مرجع بزرگوار آیت الله العظمی سید هدایت الله دستغیب و تقریبا با سی واسطه نسب شریفشان به جناب زید شهید فرزند حضرت سجاد (علیه السلام) می رسد.
زندگی نامه آیت الله سید عبد الحسین دستغیب
حضرت آیت الله شهید سید عبدالحسین از خاندان اصیل و روحانی هشتصد ساله دستغیب شیراز و از مفاخر جامعه روحانیت فارس بودند.
در عاشورای 1332 هجری قمری در شیراز متولد شدند. پدر ایشان مرحوم سید محمدتقی و جدشان مرجع بزرگوار آیت الله العظمی سید هدایت الله دستغیب و تقریبا با سی واسطه نسب شریفشان به جناب زید شهید فرزند حضرت سجاد (علیه السلام) می رسد.
تحصيلات مقدماتي و سطح را نزد اساتيد مشهور آن زمان در شيراز همچون ملااحمد دارابي و آيت الله ميرزا علي اكبر ارسنجاني و ديگران گذراندند و تحصيلات خارج و عالي را نزد اساتيد بزرگ آن زمان در نجف اشرف مانند آيات عظام شيخ محمدكاظم شيرازي و آقا ضياء الدين عراقي بودند كه از نامبردگان و همچنين آيات عظام سيد ابوالحسن اصفهاني و ميرزا آقا اصطهباناتي به دريافت گواهي اجتهاد نايل آمدند. با مراجعت به شيراز و همزمان با سقوط حكومت رضاخاني منشا خدمات بزرگ ديني و اجتماعي شدند. مسجد جامع عتيق شيراز را كه يكپارچه مخروبه بود با همكاري صميمانه مردم تجديد بنا نمودند و آن را از صورت خرابه به وضع فعلي در آوردند. كانوني جهت تبليغات دين و شعائر اسلامي ايجاد نمودند.
پس از اقامه نماز جماعت همه شبها بحث تفسير قرآن و شبهاى جمعه برنامه دعاى كميل و ايّام محرم و صفر و فاطميه مجالس سوگوارى و بحثهاى ولايت اهلبيت(ع) و ماه مبارك رمضان پس از نماز جماعت ظهر و عصر بحث اصول عقائد بطور مرتّب جريان داشت و اين برنامه چهل ساله ايشان در اين مسجد شريف بود كه از قديمىترين مساجد ايران (با قدمت بيش از يكهزار و يكصد سال) است.
با شروع نهضت روحانيت در سال 1341 مبارزه ايشان با رژيم شاه كه از زمان رضاخان ادامه داشت علنى و آشكار گرديد و شبهاى جمعه پس از دعاى كميل سخنرانى سياسى و تهييجكننده ايشان تا نيمه خرداد 42 در جمع انبوه شنوندگان نقش بزرگى در پيشبرد انقلاب داشت و نوار سخنرانى ايشان تا اقصى نقاط ايران منتشر مىگرديد.
در خرداد 42 بازداشت و به تهران اعزام گرديدند و پس از آزادى از زندان مدّتى نيز تبعيد بودند و در سال 43 نيز مجدّداً زندانى و تبعيد گرديند و در سال 56 نيز مدّتى زندانى و يا در منزل محاصره و تحت نظر بودند و با تمام اين فشارها حاضر به مذاكره و مصالحه با رژيم پهلوى نشدند، و پرچم مبارزات مردم فارس را در اين مدّت پانزده ساله بر دوش داشتند.
از خدمات ارزنده مرحوم شهيد آيتاللّه دستغيب تشكيل حوزه علميه و تدريس فقه و اصول و اخلاق بود، و مدرسه علميه حكيم دستغيب از آثار مرحوم سيّد حكيم از اجداد ايشان (سال 1077 هجرى قمرى) كه با گذشت ساليان متمادى به صورت مخروبه در آمده بود در سال 52 تجديد بنا گرديد و طلبهنشين شد و به دنبال آن مدارس علمى ديگر نيز تأسيس گرديد و جهت مسكن طلّاب و امور رفاهى ايشان تا آنجا كه مىتوانست كوتاهى نداشت، از اين گذشته پس از پيروزى انقلاب در بناى دهها مسجد و مؤسسه دينى نقش اساسى داشتند كه در يادواره ايشان به چاپ رسيده و در كمك به مستمندان و تشويق مردم به امور خير هميشه پيشقدم بودند.
با پيروزى انقلاب به امام جمعه شيراز منصوب و با آراء چشمگير به نمايندگى اوّل مردم فارس در مجلس خبرگان انتخاب شدند و در تدوين قانون اساسى جمهورى اسلامى و تصويب اصل ولايتفقيه نقش به سزايى داشتند و در ظرف سه سال از پيروزى انقلاب به راستى دفتر ايشان مرجع دادخواست خاص و عام و سهم عمدهاى در حلّ و فصل امور و نظم بهم ريخته پس از انقلاب داشت.
شهيد آيتاللّه دستغيب داراى آثار متعدّد مىباشد كه از آن جمله شرح و حاشيه بر كفايةالاصول و مكاسب و رسائل شيخ انصارى و همچنين تقريرات درس مرحوم شيخ محمّدكاظم شيرازى را مىتوان نام برد.
از آثار قلمى ايشان كه مكرّراً به چاپ رسيده كتابهاى: صلاة الخاشعين، گناهان كبيره، قلب سليم، داستانهاى شگفت، 82 پرسش.
و از بحثهاى اصول عقايد: توحيد، عدل، نبوّت، معاد، امامت، مهدى موعود.
واز بحثهاى تفسير ايشان: معراج، حقايقى از قرآن، قيامت و قرآن، آدابى از قرآن، قلب قرآن، معارفى از قرآن، گنجينهاى از قرآن، سراى ديگر، بهشت جاودان، رازگويى قرآن كه هر كدام تفسير سورهاى مىباشد به چاپ رسيده و آنچه ضبط نشده و در نتيجه به چاپ نرسيده چندين برابر چاپ شدهها مىباشد.
از بحثهاى ديگر: كتاب استعاذه، اخلاق اسلامى، سيّد الشهدا(ع)، فاطمه زهرا(س)، زينب كبرى(س)، نفس مطمئنّه، ايمان، و خطبههاى جمعه كه در قطعهاى گوناگون منتشر گرديده.
بيشتر كتابهاى نامبرده به عربى ترجمه و در داخل و خارج كشور مورد استفاده عربزبانهاست و همچنين به زبانهاى انگليسى و اُردو نيز بعضى از اين آثار ترجمه و منتشر گرديده.
اين بود شمّهاى از آثار و بركات وجودى آن شهيد بزرگوار. و نظر به همين جهت كه اثر وجودى آن بزرگوار فوق العاده بود و در روشنگرى مردم و سازشناپذيرى با كفر و الحاد و ضد ولايت، نمونه بود، منافقين كوردل ترور ايشان را در رأس برنامههاى ضدّ مردمى خود قرار دادند، و در روز جمعه 20 آذر 1360 مطابق با 14 صفر 1402 هنگام عزيمت براى اقامه نماز جمعه به همراه نوه خود شهيد سيّد محمّدتقى دستغيب و هشت نفر از ياران و همراهان با وفا با انفجار بمب به فيض شهادت رسيدند، روانشان شاد و يادشان گرامى باد. (ويژهنامه سيزدهمين سالگرد شهيد دستغيب)
يكى از استادان عرفانى آيتاللّه شهيد دستغيب، حضرت آيتاللّه العظمى نجابت(ره) مىباشند كه بعد از شهادت آيتاللّه دستغيب مصاحبه تلويزيونى درباره ايشان داشتند كه بيانات ايشان را عيناً نقل مىكنيم:
بسم اللّه الرحمن الرحيم و به نستعين انّه خير ناصر و معين.
حضرت آيتاللّه حاج سيد عبدالحسين دستغيب -قدّس اللّه سرّه- يكى از مفاخر عالم اسلام و مجتهد مسلّم در جميع علوم اسلامى، در صرف و نحو، معانى، بيان، حكمت، منطق، اصول و فقه، ايشان مجتهد بودند.
غايةالامر امتياز ايشان در خداشناسى و علم به وحدانيت خداوند علىّ اعلى بيش از ديگران بود، يعنى ايشان در جميع مدّت عمر خودشان تمام همّ و مقصدو مقصودشان اين بود كه وحدانيت خداوند علىّ اعلى را به مردم بفهمانند و تبعيّت از خاتم انبيا را به مردم تعليم بدهند و اساس امتياز ايشان در خداشناسى از ناحيه يقين به وحدانيت خداوند براى ايشان پيدا شده بود و اين يقين را به مرتبه عمل و در خارج عمل مىنمودند و اساس پيشرفت اين مطلب و اين امتياز ايشان صرف نظر از علوم اخلاقى ايشان و علوم حكمى و فقه و اصول ايشان، در اين جهت بسيار بسيار تكيه ايشان بر يقين به وحدانيت خداوند و تبعيت از حضرت خاتم انبيا(ص) و تبعيت از ائمّه طاهرين. غايةالامر ايشان يقين پيدا كرده بودند كه اين مطلب به اين بزرگى و اين مطلب پراهميت كه غرض از خلقت، شناسايى خداوند علىّ اعلى است، بدون تبعيت از شخص اوّل عالم امكان حضرت محمّد بن عبداللّه(ص) و دوازده معصوم پاك(ع) بدون تبعيت از مجتهد عادل، متعهّد، جامع الشرائط، ميسّر نمىشود. لهذا از اوّل طفوليت ايشان به تمام معنا رهبرى حضرت آيتاللّه العظمى آقاى سيّد ابوالحسن اصفهانى را به جان و دل پذيرفته بودند، به علاوه استادى و تقليد حضرت مستطاب آيتاللّه العظمى آقاى حاج ميرزا على آقا قاضى رضوان اللّه تعالى عليه را قبول نموده بودند و با ايشان كمال رفاقت و كمال وداد را داشتند.
يك وقت در محضر آقاى قاضى -رضوان اللّه عليه- سخن از ايشان به ميان آمد، حضرت حاج ميرزا على آقاى قاضى -رضوان اللّه عليه- فرمودند: ايشان مجتهدند. و شهادت اجتهاد آقاى حاج ميرزا على آقا قاضى -رضوان اللّه عليه- در 38 سال قبل عطا فرمودند. پس از وفات حاج ميرزا على آقا قاضى، به تمام معنا تبعيّت و تقليد از حضرت مستطاب آيتاللّه العظمى و حجةاللّه الكبرى آقاى حاج شيخ محمّدجواد انصارى همدانى را داشتند و با ايشان كمال تبعيت و پيروى را ملاحظه مىنمودند، و زياد از مجالس ايشان و سخنان ايشان استفاده فرمودند، حتّى ايشان مىفرمودند: لذايذى كه از سخنان حضرت خاتم انبيا و حضرات معصومين(ع) بوسيله ايشان نصيب بنده مىشود از ديگرى نصيب نشده و حظوظ روحانى و حظوظ علمى آن مقدار كه از ايشان استفاده نمودم از ديگرى استفاده ننمودم، لهذا در اثر مصاحبت ايشان، به تمام معنا يگانگى خداوند علىّ اعلى را يافته بودند، لهذا ليلاً و نهاراً هدف و مقصودشان اين بود، لهذا منبر و سخنان مجلس ايشان از اين محور خارج نمىشد.
نفع عامى كه از ايشان برده شد بواسطه خداپرستى ايشان بود، كه يقين داشتند خداوند علىّ اعلى دائماً با جميع موجودات حاضر و ناظر و فرقى براى ايشان نداشت حضور خداوند، با مردم بنشينند يا با مردم ننشينند.
خلوت و جلوت ايشان نسبت به حضور خداوند و نسبت به شهود خداوند و نسبت به شهادت خداوند علىّ اعلى هيچ فرقى نداشت، آنچه در نشئه بعد ديگران يقين پيدا مىنمودند، ايشان در اين نشئه فعلى يقين پيدا نمودند كه آنچه تأثير و تأثّر در عالم خلقت است از خداوند علىّ اعلى است و همه رهين منّت حضرت احديّت.
البته اين مطلب به اين عظمت نصيب ايشان نشد الّا بواسطه تبعيّت از ائمّهطاهرين و امام خمينى رضوان اللّه عليه، در اثر تبعيّت به قدرى دوستى خداوند علىّ اعلى نصيب ايشان شده بود كه دوست و دشمن ايشان را دوست مىداشتند، دوست و دشمن ايشان را بىغرض مىدانستند و در اثر اين كه نظر ايشان به خداوند بود و غرضشان ترويج احكام اسلام بود و به هيچ نحو خودنمايى و خودرأيى در موضوعات نمىفرمودند، آنچه پيش پاى ايشان مىآمد يا كسى از دوستان ايشان به ايشان پيشنهاد مىنمود، قبول نمىنمودند، لهذا در اثر همين مسأله به تمام معنا محبّت خداوند علىّ اعلى نصيب ايشان و نصيب دوستان ايشان بالخصوص شيرازيها گرديده بود، يعنى خداوند علىّ اعلى ايشان را دوست مىداشت، خلق خودش را نيز دوست مىداشت، قهراً بين جناب حضرت شهيد آيتاللّه دستغيب و توده ملّت و متوسّطين اين ملّت بلكه بعضى از فسقه نيز ايجاد محبّت فرموده بود، دوست و دشمن ايشان را دوست مىداشت و هرگز در قلبشان يا در نفسشان نسبت به ايشان سوء ظنّ نداشتند، اگر پيشآمدهايى بود، تمام به واسطه پيشآمد خلاف محبّت پيش مىآمد، نسبت به ديگران، تمام به واسطه اغراض شخصيه بود و الّا ايشان نسبت به محبّت خداوند و نسبت به ائمّه طاهرين و نسبت به محبّت خلق هيچ دريغ نمىفرمودند«. (از نوار مصاحبه تلويزيونى آيتاللّه شيخ حسنعلى نجابت بعد از شهادت آيتاللّه دستغيب)
تحصیلات:
وى تا 12 سالگـى در محضر پدر مقدمات علـوم و دروس ابتدایـى را فرا گـرفت، متأسفانه کسب فیض از خـدمت پدر دیرى نپاییـد و در سال 1342 هـ.ق پدرعالـم و دلسوز خـود را از دست داد.
علیرغم مشکلات مـوجـود شهیـد دستغیب با همت بلنـد و تصمیـم قاطع تحصیلات خـود را در شهر شیـراز ادامه داده و ضمـن اقـامه نماز جماعت در مسجـد بـاقـرخـان به تبلیغ احکام دینـى و افشاء کـردن ابعاد ظلـم و ستـم دستگاه طاغوتـى و استبداد رضاخانى پرداخت.
بخاطر همین به شهید فشار آوردنـد و 24 ساعت مهلت دادند که از لبـاس روحـانیت خارج شـود که ایشان تصمیـم به هجرت گرفت و به نجف اشرف سفر نمود. بعد از ساقط شدن رضا خان در سال 1321، هـ.ش به ایران مـراجعت و در مسجد عتیق شیـراز مشغول تبلیغ و اقامه نماز جماعت شد.
اساتید :
شهید دستغیب از محضر بسیارى کسب علم نموده است که مهمترین آنها را مى توان :
1ـ شیخ محمد کاظم شیرازى.
2ـ مرحوم اصطهباناتى.
نام برد.
حضرت آیت الله شهید سید عبدالحسین از خاندان اصیل و روحانی هشتصد ساله دستغیب شیراز و از مفاخر جامعه روحانیت فارس بودند.
در عاشورای 1332 هجری قمری در شیراز متولد شدند. پدر ایشان مرحوم سید محمدتقی و جدشان مرجع بزرگوار آیت الله العظمی سید هدایت الله دستغیب و تقریبا با سی واسطه نسب شریفشان به جناب زید شهید فرزند حضرت سجاد (علیه السلام) می رسد.
زندگی نامه آیت الله سید عبد الحسین دستغیب
حضرت آیت الله شهید سید عبدالحسین از خاندان اصیل و روحانی هشتصد ساله دستغیب شیراز و از مفاخر جامعه روحانیت فارس بودند.
در عاشورای 1332 هجری قمری در شیراز متولد شدند. پدر ایشان مرحوم سید محمدتقی و جدشان مرجع بزرگوار آیت الله العظمی سید هدایت الله دستغیب و تقریبا با سی واسطه نسب شریفشان به جناب زید شهید فرزند حضرت سجاد (علیه السلام) می رسد.
تحصيلات مقدماتي و سطح را نزد اساتيد مشهور آن زمان در شيراز همچون ملااحمد دارابي و آيت الله ميرزا علي اكبر ارسنجاني و ديگران گذراندند و تحصيلات خارج و عالي را نزد اساتيد بزرگ آن زمان در نجف اشرف مانند آيات عظام شيخ محمدكاظم شيرازي و آقا ضياء الدين عراقي بودند كه از نامبردگان و همچنين آيات عظام سيد ابوالحسن اصفهاني و ميرزا آقا اصطهباناتي به دريافت گواهي اجتهاد نايل آمدند. با مراجعت به شيراز و همزمان با سقوط حكومت رضاخاني منشا خدمات بزرگ ديني و اجتماعي شدند. مسجد جامع عتيق شيراز را كه يكپارچه مخروبه بود با همكاري صميمانه مردم تجديد بنا نمودند و آن را از صورت خرابه به وضع فعلي در آوردند. كانوني جهت تبليغات دين و شعائر اسلامي ايجاد نمودند.
پس از اقامه نماز جماعت همه شبها بحث تفسير قرآن و شبهاى جمعه برنامه دعاى كميل و ايّام محرم و صفر و فاطميه مجالس سوگوارى و بحثهاى ولايت اهلبيت(ع) و ماه مبارك رمضان پس از نماز جماعت ظهر و عصر بحث اصول عقائد بطور مرتّب جريان داشت و اين برنامه چهل ساله ايشان در اين مسجد شريف بود كه از قديمىترين مساجد ايران (با قدمت بيش از يكهزار و يكصد سال) است.
با شروع نهضت روحانيت در سال 1341 مبارزه ايشان با رژيم شاه كه از زمان رضاخان ادامه داشت علنى و آشكار گرديد و شبهاى جمعه پس از دعاى كميل سخنرانى سياسى و تهييجكننده ايشان تا نيمه خرداد 42 در جمع انبوه شنوندگان نقش بزرگى در پيشبرد انقلاب داشت و نوار سخنرانى ايشان تا اقصى نقاط ايران منتشر مىگرديد.
در خرداد 42 بازداشت و به تهران اعزام گرديدند و پس از آزادى از زندان مدّتى نيز تبعيد بودند و در سال 43 نيز مجدّداً زندانى و تبعيد گرديند و در سال 56 نيز مدّتى زندانى و يا در منزل محاصره و تحت نظر بودند و با تمام اين فشارها حاضر به مذاكره و مصالحه با رژيم پهلوى نشدند، و پرچم مبارزات مردم فارس را در اين مدّت پانزده ساله بر دوش داشتند.
از خدمات ارزنده مرحوم شهيد آيتاللّه دستغيب تشكيل حوزه علميه و تدريس فقه و اصول و اخلاق بود، و مدرسه علميه حكيم دستغيب از آثار مرحوم سيّد حكيم از اجداد ايشان (سال 1077 هجرى قمرى) كه با گذشت ساليان متمادى به صورت مخروبه در آمده بود در سال 52 تجديد بنا گرديد و طلبهنشين شد و به دنبال آن مدارس علمى ديگر نيز تأسيس گرديد و جهت مسكن طلّاب و امور رفاهى ايشان تا آنجا كه مىتوانست كوتاهى نداشت، از اين گذشته پس از پيروزى انقلاب در بناى دهها مسجد و مؤسسه دينى نقش اساسى داشتند كه در يادواره ايشان به چاپ رسيده و در كمك به مستمندان و تشويق مردم به امور خير هميشه پيشقدم بودند.
با پيروزى انقلاب به امام جمعه شيراز منصوب و با آراء چشمگير به نمايندگى اوّل مردم فارس در مجلس خبرگان انتخاب شدند و در تدوين قانون اساسى جمهورى اسلامى و تصويب اصل ولايتفقيه نقش به سزايى داشتند و در ظرف سه سال از پيروزى انقلاب به راستى دفتر ايشان مرجع دادخواست خاص و عام و سهم عمدهاى در حلّ و فصل امور و نظم بهم ريخته پس از انقلاب داشت.
شهيد آيتاللّه دستغيب داراى آثار متعدّد مىباشد كه از آن جمله شرح و حاشيه بر كفايةالاصول و مكاسب و رسائل شيخ انصارى و همچنين تقريرات درس مرحوم شيخ محمّدكاظم شيرازى را مىتوان نام برد.
از آثار قلمى ايشان كه مكرّراً به چاپ رسيده كتابهاى: صلاة الخاشعين، گناهان كبيره، قلب سليم، داستانهاى شگفت، 82 پرسش.
و از بحثهاى اصول عقايد: توحيد، عدل، نبوّت، معاد، امامت، مهدى موعود.
واز بحثهاى تفسير ايشان: معراج، حقايقى از قرآن، قيامت و قرآن، آدابى از قرآن، قلب قرآن، معارفى از قرآن، گنجينهاى از قرآن، سراى ديگر، بهشت جاودان، رازگويى قرآن كه هر كدام تفسير سورهاى مىباشد به چاپ رسيده و آنچه ضبط نشده و در نتيجه به چاپ نرسيده چندين برابر چاپ شدهها مىباشد.
از بحثهاى ديگر: كتاب استعاذه، اخلاق اسلامى، سيّد الشهدا(ع)، فاطمه زهرا(س)، زينب كبرى(س)، نفس مطمئنّه، ايمان، و خطبههاى جمعه كه در قطعهاى گوناگون منتشر گرديده.
بيشتر كتابهاى نامبرده به عربى ترجمه و در داخل و خارج كشور مورد استفاده عربزبانهاست و همچنين به زبانهاى انگليسى و اُردو نيز بعضى از اين آثار ترجمه و منتشر گرديده.
اين بود شمّهاى از آثار و بركات وجودى آن شهيد بزرگوار. و نظر به همين جهت كه اثر وجودى آن بزرگوار فوق العاده بود و در روشنگرى مردم و سازشناپذيرى با كفر و الحاد و ضد ولايت، نمونه بود، منافقين كوردل ترور ايشان را در رأس برنامههاى ضدّ مردمى خود قرار دادند، و در روز جمعه 20 آذر 1360 مطابق با 14 صفر 1402 هنگام عزيمت براى اقامه نماز جمعه به همراه نوه خود شهيد سيّد محمّدتقى دستغيب و هشت نفر از ياران و همراهان با وفا با انفجار بمب به فيض شهادت رسيدند، روانشان شاد و يادشان گرامى باد. (ويژهنامه سيزدهمين سالگرد شهيد دستغيب)
يكى از استادان عرفانى آيتاللّه شهيد دستغيب، حضرت آيتاللّه العظمى نجابت(ره) مىباشند كه بعد از شهادت آيتاللّه دستغيب مصاحبه تلويزيونى درباره ايشان داشتند كه بيانات ايشان را عيناً نقل مىكنيم:
بسم اللّه الرحمن الرحيم و به نستعين انّه خير ناصر و معين.
حضرت آيتاللّه حاج سيد عبدالحسين دستغيب -قدّس اللّه سرّه- يكى از مفاخر عالم اسلام و مجتهد مسلّم در جميع علوم اسلامى، در صرف و نحو، معانى، بيان، حكمت، منطق، اصول و فقه، ايشان مجتهد بودند.
غايةالامر امتياز ايشان در خداشناسى و علم به وحدانيت خداوند علىّ اعلى بيش از ديگران بود، يعنى ايشان در جميع مدّت عمر خودشان تمام همّ و مقصدو مقصودشان اين بود كه وحدانيت خداوند علىّ اعلى را به مردم بفهمانند و تبعيّت از خاتم انبيا را به مردم تعليم بدهند و اساس امتياز ايشان در خداشناسى از ناحيه يقين به وحدانيت خداوند براى ايشان پيدا شده بود و اين يقين را به مرتبه عمل و در خارج عمل مىنمودند و اساس پيشرفت اين مطلب و اين امتياز ايشان صرف نظر از علوم اخلاقى ايشان و علوم حكمى و فقه و اصول ايشان، در اين جهت بسيار بسيار تكيه ايشان بر يقين به وحدانيت خداوند و تبعيت از حضرت خاتم انبيا(ص) و تبعيت از ائمّه طاهرين. غايةالامر ايشان يقين پيدا كرده بودند كه اين مطلب به اين بزرگى و اين مطلب پراهميت كه غرض از خلقت، شناسايى خداوند علىّ اعلى است، بدون تبعيت از شخص اوّل عالم امكان حضرت محمّد بن عبداللّه(ص) و دوازده معصوم پاك(ع) بدون تبعيت از مجتهد عادل، متعهّد، جامع الشرائط، ميسّر نمىشود. لهذا از اوّل طفوليت ايشان به تمام معنا رهبرى حضرت آيتاللّه العظمى آقاى سيّد ابوالحسن اصفهانى را به جان و دل پذيرفته بودند، به علاوه استادى و تقليد حضرت مستطاب آيتاللّه العظمى آقاى حاج ميرزا على آقا قاضى رضوان اللّه تعالى عليه را قبول نموده بودند و با ايشان كمال رفاقت و كمال وداد را داشتند.
يك وقت در محضر آقاى قاضى -رضوان اللّه عليه- سخن از ايشان به ميان آمد، حضرت حاج ميرزا على آقاى قاضى -رضوان اللّه عليه- فرمودند: ايشان مجتهدند. و شهادت اجتهاد آقاى حاج ميرزا على آقا قاضى -رضوان اللّه عليه- در 38 سال قبل عطا فرمودند. پس از وفات حاج ميرزا على آقا قاضى، به تمام معنا تبعيّت و تقليد از حضرت مستطاب آيتاللّه العظمى و حجةاللّه الكبرى آقاى حاج شيخ محمّدجواد انصارى همدانى را داشتند و با ايشان كمال تبعيت و پيروى را ملاحظه مىنمودند، و زياد از مجالس ايشان و سخنان ايشان استفاده فرمودند، حتّى ايشان مىفرمودند: لذايذى كه از سخنان حضرت خاتم انبيا و حضرات معصومين(ع) بوسيله ايشان نصيب بنده مىشود از ديگرى نصيب نشده و حظوظ روحانى و حظوظ علمى آن مقدار كه از ايشان استفاده نمودم از ديگرى استفاده ننمودم، لهذا در اثر مصاحبت ايشان، به تمام معنا يگانگى خداوند علىّ اعلى را يافته بودند، لهذا ليلاً و نهاراً هدف و مقصودشان اين بود، لهذا منبر و سخنان مجلس ايشان از اين محور خارج نمىشد.
نفع عامى كه از ايشان برده شد بواسطه خداپرستى ايشان بود، كه يقين داشتند خداوند علىّ اعلى دائماً با جميع موجودات حاضر و ناظر و فرقى براى ايشان نداشت حضور خداوند، با مردم بنشينند يا با مردم ننشينند.
خلوت و جلوت ايشان نسبت به حضور خداوند و نسبت به شهود خداوند و نسبت به شهادت خداوند علىّ اعلى هيچ فرقى نداشت، آنچه در نشئه بعد ديگران يقين پيدا مىنمودند، ايشان در اين نشئه فعلى يقين پيدا نمودند كه آنچه تأثير و تأثّر در عالم خلقت است از خداوند علىّ اعلى است و همه رهين منّت حضرت احديّت.
البته اين مطلب به اين عظمت نصيب ايشان نشد الّا بواسطه تبعيّت از ائمّهطاهرين و امام خمينى رضوان اللّه عليه، در اثر تبعيّت به قدرى دوستى خداوند علىّ اعلى نصيب ايشان شده بود كه دوست و دشمن ايشان را دوست مىداشتند، دوست و دشمن ايشان را بىغرض مىدانستند و در اثر اين كه نظر ايشان به خداوند بود و غرضشان ترويج احكام اسلام بود و به هيچ نحو خودنمايى و خودرأيى در موضوعات نمىفرمودند، آنچه پيش پاى ايشان مىآمد يا كسى از دوستان ايشان به ايشان پيشنهاد مىنمود، قبول نمىنمودند، لهذا در اثر همين مسأله به تمام معنا محبّت خداوند علىّ اعلى نصيب ايشان و نصيب دوستان ايشان بالخصوص شيرازيها گرديده بود، يعنى خداوند علىّ اعلى ايشان را دوست مىداشت، خلق خودش را نيز دوست مىداشت، قهراً بين جناب حضرت شهيد آيتاللّه دستغيب و توده ملّت و متوسّطين اين ملّت بلكه بعضى از فسقه نيز ايجاد محبّت فرموده بود، دوست و دشمن ايشان را دوست مىداشت و هرگز در قلبشان يا در نفسشان نسبت به ايشان سوء ظنّ نداشتند، اگر پيشآمدهايى بود، تمام به واسطه پيشآمد خلاف محبّت پيش مىآمد، نسبت به ديگران، تمام به واسطه اغراض شخصيه بود و الّا ايشان نسبت به محبّت خداوند و نسبت به ائمّه طاهرين و نسبت به محبّت خلق هيچ دريغ نمىفرمودند«. (از نوار مصاحبه تلويزيونى آيتاللّه شيخ حسنعلى نجابت بعد از شهادت آيتاللّه دستغيب)
تحصیلات:
وى تا 12 سالگـى در محضر پدر مقدمات علـوم و دروس ابتدایـى را فرا گـرفت، متأسفانه کسب فیض از خـدمت پدر دیرى نپاییـد و در سال 1342 هـ.ق پدرعالـم و دلسوز خـود را از دست داد.
علیرغم مشکلات مـوجـود شهیـد دستغیب با همت بلنـد و تصمیـم قاطع تحصیلات خـود را در شهر شیـراز ادامه داده و ضمـن اقـامه نماز جماعت در مسجـد بـاقـرخـان به تبلیغ احکام دینـى و افشاء کـردن ابعاد ظلـم و ستـم دستگاه طاغوتـى و استبداد رضاخانى پرداخت.
بخاطر همین به شهید فشار آوردنـد و 24 ساعت مهلت دادند که از لبـاس روحـانیت خارج شـود که ایشان تصمیـم به هجرت گرفت و به نجف اشرف سفر نمود. بعد از ساقط شدن رضا خان در سال 1321، هـ.ش به ایران مـراجعت و در مسجد عتیق شیـراز مشغول تبلیغ و اقامه نماز جماعت شد.
اساتید :
شهید دستغیب از محضر بسیارى کسب علم نموده است که مهمترین آنها را مى توان :
1ـ شیخ محمد کاظم شیرازى.
2ـ مرحوم اصطهباناتى.
نام برد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر